-
[ بدون عنوان ]
شنبه 31 تیر 1402 12:28
الا یا ایها ساقی ادرکسا وناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها خوب الان از سال 98 چیزی ننوشتم. تقریبا هیچ چیز بهتر نشده همه چیز رو به افوله. همه چیز رو به نابودی. به بدخلقی و بی ادبی و تن پروری و پرروی آقای همسر خیانت هم اضافه شده. منم بدبختر از همیشه دارم خودم رو نابود میکنم. چند شب بعد از رسوندن بچه از کلاس...
-
قدرشناسی از همسر جانم
دوشنبه 21 بهمن 1398 10:25
سلام نمیدونم نوشتن غصه هام کمشون میکنه یا زیاد؟؟ فقط دلم میخواد بنویسم که بعدا اگر زنده باشم یادم باشه چی باعث می شد همه روزها همه شبها همه لحظاتم تلخی سپری بشه. مرد من همسرم تو که قراره پشتیبان من باشی .من وتو که قراره باهم به بچه هامون پرواز یاد بدیم آیا خودمون بلدیم دوتایی باهم پرواز کنیم؟؟ چرا اینهه از تحقیر...
-
یلدای اونوری با حال خوب یلدای اینور با حال بد ....عجب روزگار نامردی
یکشنبه 1 دی 1398 08:36
آیا می شود روزی شب سخت وسرد فاصله ما نیز سحر شود؟؟دیشب خیلی سعی کردم یلدای خوبی بسازم. دلم برای همه خانواده هایی که درگیر غم و ناراحتی و بیماری هستند میسوخت ولی فکر کردم وظیفه اصلی من فعلا شاد کردن مادر عزیزم هستش.پس افسردگی ممنوع.رفتم کمی خرید کردم برادر و دخترجان و همسرشون هم قرار بود علاوه بر مادر و برادر ته تغاری...
-
دست به دامن طب سنتی
دوشنبه 24 دی 1397 10:28
سلام بر حسین مظلوم عالم که امروز متاسفانه توفیق زیارت عاشورایش را نداشتم چون فکر کردم امروز یکشنبه هست درحالیکه دوشنبه بود. اینم فکر کنم از علائم کبر سنم هستش. دیگه دارم پیر میشم این چند روز دوباره درگیر بیماری دینگیل و شیطنتهای جینگیل بودیم. دیروز مرخصی گرفتم بخاطر عشق کوچولوم که همچنان خروسک دست از سرش برنمی داره و...
-
آرامش قطعه گمشده زندگیم
شنبه 22 دی 1397 12:38
سلام به دختر نمونه عالم زینب کبری(س) تولدتون مبارک خواهرترین خواهرها از اون روز که نوشتم بازهم درگیریهای هرروزه ادامه داشت.دینگیل مامان دوره سختی رو می گذرونه. یکهفته با پدرش و برادر مهربون مرخصی گرفتیم که هم مرهم زخم شدید گلوش باشیم هم با محبت زخم روحش رو که خودمون با خودخواهی و بی رحمی تمام ایجاد کرده بودیم التیام...
-
شب طوفانی
دوشنبه 3 دی 1397 10:49
سلام به فضای مجازی که قراره بعد از این همدم و شنونده خاطرات تلخ و شیرین من بشه. سالهاست که وبلاگ میخونم ولی هیچ وقت اقدامی برای نوشتن نکردم. ولی حالا به هزاران دلیل دلم می خواد بنویسم.نمی دونم برای خودم یا در آینده فرزندانم یا همسرجانم. خدا میدونه.ولی خوبه که آدم تمام سکوتشو یه جایی ثبت کنه . دلم می خواد یروز همه...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 25 شهریور 1396 07:42
الا یا ایها الساقی ادر کآسا وناولها که عشق آسان نمود اول , ولی افتاده مشکلها سلام بلاگ اسکای عزیز قراره بخشی از خاطرات و تجربیات من اینجا ثبت بشه.لطفا ازشون درست و خوب محافظت کن. شاید روزگاری بعد از من به کاره فرزندان و همسرم بیاد.